برخی افراد تصمیم گیری را با جستوجویی بیپایان برای اطلاعات بیشتر یا مشورت گرفتن از افراد دیگر، به تعویق میاندازند. برخی هم برای تصمیم گیری از روشهایی مانند رأیگیری، انتخاب شانسی یا شیریاخط انداختن استفاده میکنند. اما واقعا چرا اکثر افراد از تصمیم گرفتن بیزارند؟ شاید چون این کار را زیادی پیچیده میکنند. غالبا ترس از انتخاب گزینهی نادرست باعث میشود که افراد وارد دورهای «برزخگونه» شوند که در آن هیچ کاری انجام نمیشود و مسائل و مشکلات تنها بزرگتر و بزرگتر میشوند. این نوعی «جهنمِ به تعویق انداختن» است که در آن افراد، فقط و فقط از سر ترس، تصمیماتی ساده و سرراست را تبدیل به تصمیماتی غیرممکن میکنند. در این مقاله برای کمک به کسانی که درگیر گرفتن تصمیمهایی کوچک یا بزرگ هستند، چند پیشنهاد ارائه شده است.
در سادهترین شکل، تصمیم گیری، به معنی انتخاب کردن بین دو یا چند اقدام مختلف است.
در فرایند گستردهتر حلِ مسئله، تصمیم گیری شامل انتخاب بین راهحلهای ممکنِ یک مسئله میشود. ممکن است تصمیم گیری با روندی شهودی یا استدلالی یا ترکیبی از این دو، انجام شود.
شهود، یعنی استفاده از احساس و ندای درونیتان دربارهی اقدامات ممکنی که میتوانید در پیش بگیرید.
گرچه افراد طوری دربارهی این حس صحبت میکنند که گویا «حسی جادویی» است، اما شهود واقعا ترکیبی از تجربیات گذشته و ارزشهای درونی خود شما است. بهحساب آوردن و توجه به شهودتان بسیار ارزشمند است، زیرا بازتاب چیزهایی است که تاکنون دربارهی زندگی یاد گرفتهاید. با این حال، شهود همیشه ریشه در واقعیت ندارد و در واقع بر اساس درک و برداشت شما از واقعیت شکل گرفته است، که در موارد متعددی این درک ریشه در کودکی شما داشته و در نتیجه چندان کامل نیست.
بنابراین، بهویژه اگر نسبت به اقدام خاصی شدیدا احساسی منفی دارید، بررسی دقیق احساس درونیتان بسیار اهمیت دارد، زیرا با این کار میفهمید که آیا میتوانید دلیل این حس را پیدا کنید یا نه و همچنین آیا احساستان توجیهپذیر است یا نه.
استدلال، یعنی به خدمت گرفتن شواهد و آمار و ارقام پیشِ رویتان برای تصمیم گیری.
استدلال در «اینجا و اکنون» و همچنین در واقعیات و شواهد ریشه دارد. استدلال کردن میتواند جنبههای عاطفی مربوط به تصمیم را کنار بگذارد و به طور ویژه، مسائل برآمده از گذشته را که ممکن است روی روند تصمیم گیری تأثیر داشته باشند، نادیده بگیرد.
به خاطر داشته باشید که شهود روش کاملا قابل قبولی برای تصمیم گیری است، اما عموما برای تصمیمات ساده یا سریع مناسبتر است. تصمیمات پیچیدهتر باید با روشی رسمیتر و ساختاریافتهتر اتخاذ شوند، که معمولا شامل هر دو روش شهودی و استدلالی میشود. در این میان لازم است که نسبت به واکنشهای آنی خود به موقعیتها، هشیار و محتاط باشید.
یکی از راههای انجام این کار، بهکارگیری این دو جنبه به نوبت است. بهتر است که با استدلال کردن شروع کنید و آمار و ارقام را جمعآوری کنید. هنگامی که به یک «تصمیم» مشخص رسیدید، نوبت به شهود میرسد. احساس شما دربارهی این «پاسخ» چیست؟ آیا درست به نظر میآید؟
اگر نه، دوباره بررسی کنید و ببینید که دلیلش را میفهمید یا نه. اگر تعهدی عاطفی نسبت به تصمیمی که گرفتهاید احساس نکنید، بهخوبی و بهطور مؤثر آن را به کار نخواهید بست.
برچسب : نویسنده : shamim2747a بازدید : 247